پارت صد

زمان ارسال : ۵۵ روز پیش





از کجا برایش می‌گفت که خجالت نکشد؟ عشقِ پاک و یکرنگی طاها یا خوبی خاله فاطمه؟ اینقدر که خودش بدی کرده بود نسبت به آن مادر و پسر، به یاد نداشت اخم به ابرویش آورده باشند. آن‌دو برایش فرشته‌های بی‌بال بودند مقابل کژدم‌هایی که یاسمین تعریف کرد. پلکی زد و پرسید:
-اینقد نازک نارنجیم یاسی؟
-نه! اتفاقا دختر مقاومی هستی. یه تنه می‌تونی به تمام مقاصدت برسی. تو حتی مستقل

92
23,362 تعداد بازدید
109 تعداد نظر
123 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • مریم گلی

    00

    ای وای میخواد چیکار کنه ،بچه رو با کمک عمش بندازه ؟ ممنونم نویسنده جان

    ۲ ماه پیش
  • الهه محمدی | نویسنده رمان

    از این دختر جسور هر کاری برمیاد😅🙏🏻🌹

    ۲ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید